فروغ فرخزاد و سهراب سپهری مانند شاعران سیاست زده ی چپ و ... نیستند که ادعای آن چنانی داشته باشند. فروغ بارها از اوضاع اجتماعی زمانه اش انتقاد می کند:
کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد
باور کند که باغچه دارد می میرد
و یا:
در سرزمین شعر و گل و بلبل
موهبتی است آن هم
وقتی که واقعیت موجود بودن تو پس از سالهای سال پذیرفته می شود
سهراب سپهری نیز مانند فروغ بدون ادعا و فریاد، آرام از اوضاع اجتماعی روزگار خود انتقاد می کند:
نفس آدمها
سر به سر افسرده است
روزگاری است در این گوشه ی پژمرده ی هوا
هر نشاطی مرده است...
سهراب از سیاست بازان دل پری دارد و از رفتار آنها راضی نیست:
من قطاری دیدم فقه می برد و چه سنگین می رفت
من قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت
دکتر نادر ابراهیمیان
ادامه ی مقاله در کانال تلگرام
naderebrahimii@
نادر ابراهیمیان...برچسب : نویسنده : dnaderebrahimiyana بازدید : 17